بررسی بازی Hitman

در سال 1998 یک گروه بازی سازی دانمارکی با نام Reto Moto با گروه فیلمسازی Nordisk Film گرد هم آمدند و مجموعه IO-Interactive را تشکیل دادند. هدف Reto Moto از این همکاری ساخت یک بازی بزرگ و Multiplayer آنلاین بود، ولی Nordisk Film آنها را متقاعد کرد به جای آن بر روی یک بازی کوچک اکشن در سبک Shooting کار کنند تا میزان ریسک و نیاز به منابع را کاهش دهند. نتیجه این تقابل شروع کار بر روی یک بازی Shooting Speed شد. به لطف موتور گرافیکی ساخت IO-Interactive و امکانات 3D سیستمهای کامپیوتری اواخر دهه نود، این شرکت به دستاوردهایی فراتر از هر شرکت بازی سازی در آن زمان رسید. این دستاوردها باعث حضور و همکاری Eidos Interactive در پروسه ساخت بازی و به طبع از آن پایین آوردن سرعت و اکشن بازی و توجه بیشتر به خفا (Stealth) گردید. در سال 2000 اولین نسخه بازی Hitman روانه بازار شد و رویکردی متفاوت از خفا را به صنعت بازی سازی معرفی کرد. از آن تاریخ نسخههای مختلف بازی Hitman و حتی فیلم آن ساخته شده است. دعوت میکنیم در این مقاله با بررسی بازی Hitman (ششمین نسخه) همراه گیم پاس باشید.
Hitman در یازدهم مارچ سال 2016 و به صورت دیجیتال انتشار یافت. در اولین انتشار، شما تنها به قسمت های ابتدایی و یک ماموریت دسترسی داشتید. اگر نقد بررسی بازی Hitman را در آن زمان جستجو می کردید تقریبا همه از اینکه تنها یک ماموریت این بازی انشار یافته شکایت داشتند. انتشار ذرهذره ماموریتهای مختلف تا سیزده دسامبر 2016 به طول انجامید. سرانجام در سی و یک ژانویه سال 2017 دیسکي متشکل از تمام ماموریتهای بازی برای PC، PS4 و XBOX One در اختیار علاقه مندان قرار گرفت.
داستان
Hitman شما را به بعد از ماجراهای نسخه قبل یعنی Hitman: Absolution میبرد. در ابتدای داستان شما وارد مقر آژانس بينالمللی قرارداد (ICA) میشوید و با گذر از ارزیابیهای تعیین شده، همکاری خود را با آنها آغاز میکنید. روند کلی داستان در هشت بخش و یا هشت ماموریت مختلف (اگر دو ماموریت بخش ابتدایی را حساب کنید) تقسیم میشود. در هر ماموریت شما وظیفه کشتن یک تا چند نفر را بر عهده دارید و پس از اتمام ماموریت یک دمو برای شما نمایش داده میشود. در ابتدا این ماموریتها و دموها کاملا پراکنده به نظر میرسند، اما هرچه جلوتر میروید قطعات داستان مانند تکههای پازل خود را نمایان میکنند.
شاید اگر نقد و بررسی بازی Hitman را در یک سایت دیگر بخوانید نظری کاملا متفاوت ببیند اما از نظر ما رویه داستان این بازی مانند یک سریال بد است که صرفاً به خاطر وجود بودجه سعی میکند مخاطب را پای رسانه بنشاند. در داستان این بازی المانهایی کوچک گرد هم می آیند، یک بخش کوچک داستانی را نشان می دهند و در آخر شما را با لیستی از سوالات تنها می گذارند.
گیم پلی
گیم پلی بازی به نحویست كه در انتها خدا را شکر میکنید تعداد ماموریتها از انگشتان دست فراتر نرفته است. در تمام ماموریتها شما یک وظیفه دارید: از بین بردن اهداف تعیین شده توسط آژانس بین الملی قرارداد یا ICA. برای این کار باید در محیط تقریباً بزرگ هر ماموریت به گشت گذار بپردازید و با گوش کردن به مکالمات افراد، موقعیت مناسب را برای رسیدن به هدف بیابید. این گشت و گذارها دقایق زیادی از وقت شما را میگیرد و در بسیاری از اوقات شمایلی کسل کننده پیدا میکند.
شاید تنها نکته جذاب بازی وجود رویکردهای مختلف برای رسیدن به هدف است. این موضوع به حدی برای سازنده بازی نقطه عطف محسوب میشود که شما را مجبور میکند اولین بخش آموزشی را دوبار به انتها برسانید. البته هر ماموریت بدون توجه به این موقعیتها نیز قابل اتمام است. اما وظیفه شما به عنوان یک قاتل حرفهای حکم میکند که بدون شناسایی شدن به هدف خود برسید.
وجود راهکارهای مختلف به معنای وجود ابزارهای مختلف برای به قتل رساندن افراد است. گستردگی این ابزارها در نوع خود لذت بخش بود، اما باعث نشد فصلی را تکرار کنیم تا شاید هدف را با ابزاری دیگر به قتل برسانیم.
یکی دیگر از نکات شایان ذکر در مورد روند بازی پوشیدن جامه مبدل است. تقریباً در تمام فصلها برای ورود به مکانهای خاص و نزدیک شدن به اهداف، مجبور به تعویض چندباره لباس خود خواهید بود. این لباسهای مبدل در اکثر موارد با قتل صاحبان آنها قابل دسترسیت. اما نباید فراموش کنید که جنازهی صاحبان اصلی این لباسها را در جاهای مخصوص پنهان کنید. در غیر این صورت ممکن است موقعیت پیش بینی شده برای رسیدن به هدف را از دست بدهید.
بزرگترین ضعف Hitman هوش مصنوعی آن است. از افراد محافظ ماموریت پاریس که فقط به شما از بین چند ده نفر خوشآمد میگویند تا افرادی که به حضور شما در مکانی خاص مشکوک میشوند و بی هدف دنبالتان میدوند تا برای شما مشکل ایجاد کنند، تماماً حسی غیر طبیعی و نامناسب به بازی میدهند.
موزیک
موزیک Hitman ساخته Jesper Jakobson Kyd موزیسین دانمارکیست. در کارنامه او ساخت موزیک بازیهایی چون Assassin’s Creed یافت میشود. موزیک Hitman حسی خوب و هیجان برانگیز را به شنونده القا میکند. اما متاسفانه این القای حس در حدی نیست که بتواند رویه خسته کننده بازی را بهبود بخشد.
صدا و بازیگری صدا
صداهای محیطی در Hitman به خوبی پیاده سازی شده است. اما صداها صرفاً در ردهبندی معمولی قرار میگیرند. چرا که اجزای بازی کاملاً متشکل از المانهای روزمره هستند و اندکی بیتوجهی نیز تاثیری بر کیفیت پیاده سازی آنها ندارد. بازیگری صدای شخصیتهای اصلی قابل قبول هستند، مکالمات آنها کوتاه بوده و به خوبی پیاده سازی شدهاند. ولی این موضوع در مورد شخصیتهای جانبی صدق نمیکند. مکالمات شخصیت های جانبی چه وقتي با یکدیگر حرف میزنند و چه زمانی که شما مشغول صحبت با آنها هستید، یادآور نحوه صحبت کردن دستیارهای تلفن همراه است. بی حس، ربات گونه و گاهاً ابلهانه.
گرافیک
شاید موتور گرافیکی Glacier در انتشار اولین نسخه Hitman لقب انقلابی را به خود گرفت، اما این موضوع به هیچ وجه در مورد نسخه ششم این بازی صدق نمیکند. اگر بخواهیم به حق در مورد گرافیک این بازی نظر بدهیم، تنها طراحی محیط تقریباً بی نقص انجام شده است. در بخش طراحی، کاراکتر Hitman غرق در ضعف گرافیکیست. یکی از آزار دهندهترین نکات گرافیک بازی مشاهده مکالمه بین کاراکترها و تعامل با آنهاست. در این حالت کاراکترها مانند عروسکهای خیمه شب بازی اجزای بدن خود را تکان میدهند و با کمی دقت متوجه میشوید لبهای آنها کاملاً با کلمات بیان شده ناهماهنگ است. ضعف ناهماهنگی لبها حتی در زمان پخش دمو نیز به وفور دیده میشود.
شاید دیدگاه ما در این نقد و بررسی بازی Hitman بیش از حد سخت گیرانه بود اما از شما دعوت میکنیم نظر خود را در مورد نسخه ششم و یا حتی نسخههای قبل Hitman با گیم پاس و خوانندگانش در بخش دیدگاهها پائین همین بررسی در میان بگذارید.