نقد و بررسی بازی Ghost of Tsushima

سامورایی ها همیشه یکی از جذابترین سوژه‌ها برای ساخت بازی‌های ویدئویی یا فیلم‌های سینمایی بودند، تلاش آنها برای حفظ شرافت حتی در سختترین شرایط همیشه در طول تاریخ قابل تحسین بوده، آنها حتی مرگ به دست خودشون و با شرافت را به مرگ در مقابل دشمن ترجیح می‌دهند به همین دلیل همیشه یک خنجر کوچک (Dagger) در کنار شمشیرشون (Katana) دارند که اگر در مهلکه‌ای گرفتار شدند مرگ با عزت را انتخاب کنند و جان خود را بگیرند. سامورایی ها حتی حمله به دشمن از سایه یا از پشت سر را یک حرکت بزدلانه می‌دانند و همیشه تاکید داشتن که باید با جرات و افتخار در مقابل چشم های دشمنانشان مبارزه کنند، حتی اگر به قیمت کشته شدنشان تمام شود.

در سال 1274 (پ.م) مغول ها به فرماندهی کوتان‌خان به جزیره سوشیما که از نظر استراتژیک جزیره‌ای مهم برای تصرف کل سرزمین آفتاب بود، حمله‌ور می‌شوند تا علاوه بر تصرف جزیره، پادشاه شیمورا فرمانده‌ی جزیره سوشیما را شکست دهند و در ازای بخشیدن جانش از کمک‌های او برای تصرف ژاپن استفاده کنند.

بازی با درگیری خونین بین سامورایی‌ها و مغول‌ها آغاز می‌شود، در این درگیری تمام سامورایی کشته شده و شیمورا پادشاه جزیره به اسارت کوتان‌خان درمی‌آید. حال شما باید در نقش برادرزاده‌ی پادشاه شیمورا یعنی جین ساکای که به طرز معجزه آسایی از این جنگ جان سالم به در میبرد سوشیما را از سقوط نجات دهید

بازی توسط استودیو ساکرپانچ (SuckerPunch) ساخته شده و مرکز سرگرمی‌های سونی امتیاز انتشار این عنوان را در اختیار دارد. از اولین نمایش بازی در E3 سال 2018 این بازی توانست خودش را به عنوان یک بازی شاخص معرفی کند. نمایش گرافیکی عالی و داستان و حال و هوای جذاب بازی توانست نظر مخاطبان را به خود جلب کند، بطوری که مخاطبان زیادی برای انتشار این بازی روزشماری می‌کردند. با گیم پاس همراه باشید تا بررسی کنیم که پس از اینهمه انتظار و نمایش های جذاب جدیدترین انحصاری سونی توانسته راضی کننده ظاهر شود یا خیر.

داستان:

داستان کلی بازی از یک واقعه واقعی الهام گرفته شده، اما در داستان اصلی حمله مغولها به سوشیما، آنها تمام سامورایی ها و حتی مردهای جزیره را کشتند. از بررسی اسناد تاریخی ثبت شده درمی‌یابیم که این حمله با همکاری کره‌ای ها و مغولها توسط 900 کشتی جنگی، 25.000 سرباز چینی، 8.000 سرباز کره‌ای و 6.700 ملوان بعنوان بزرگترین حمله صورت گرفته به این جزیره ثبت شده است.

بازی در زمینه روایت یک داستان پر فراز و نشیب و با شخصیت‌های مختلف عملکرد متوسطی داشته. پرتاگونیست بازی خیلی خوب پرداخت شده و با فلشبک های کافی در زندگی جین ساکای، روایت کامل و کافی از قصه‌ی سخت و اندوهگین او ارائه شده است. اما وقتی جهانی به بزرگی یک جزیره خلق شده، مسلما تعداد شخصیت ها خیلی زیاد می‌شود، بازی کمی در شخصیت پردازی سایر افراد درگیر در قصه‌ی ساکای ضعیف ظاهر شده، اما این امر خیلی ضربه بزرگی به داستان کلی بازی نمی‌زند.

شروع داستان بازی مقداری کند پیش می‌رود که با تمام شدن بخش اول این مشکل حل می‌شود و روند روایت داستان سرعت خوبی می‌گیرد.

یکی از نقاط قوت بازی در زمینه داستانی، مراحل فرعی ای به نام (Musician Hiyoshi Tale) است. در این مراحل شما به دیدار یک موسیقدان خواهید رفت که روایت های بسیار جذابی از افسانه های قدیمی سوشیما تعریف میکند و شما باید این افسانه ها که عموما منجر به دریافت جایزه های خوبی می‌شود را به سرانجام برسانید. این مراحل هم کمک خوبی به پیشرفت سطح بازی شما می‌کند و هم داستانهای خیلی خوب و زیبایی را از زبان موسیقیدان می‌شنوید.

داستان بازی عموما شامل تمام احساسات یک انسان در طول زندگی می‌شود، از انتقام و خشونت گرفته تا عشق و خیانت دوست به سامورایی‌ها. داستان بازی پتانسیل‌های خیلی بیشتری داشت که متاسفانه نتوانست خیلی از این پتانسیل استفاده کند و راوی یک قصه‌ی سطحی و قابل پیش بینی از سامورایی‌ها بود.

گیم پلی:

Ghost of Tsushima توانست یکی از بهترین تجربه های بازی های شمشیر محور را ارائه دهد. سرعت خوب گیم پلی بازی، تنوع در حمله کردن، سیستم روان پری (Perry) کردن، سوارکاری قابل قبول اما مقداری ناقص و مواردی دیگر که به جزئیات به آن میپردازیم از عوامل جذابیت بازی به حساب می‌آیند.

یکی از معدود نقاط ضعف بازی در زمینه گیم پلی، تنوع کم اسلحه هاست. هر چقدر بازی در زمینه تنوع فنون مبارزه غنی است در تنوع اسلحه ها کمبود دارد. در قیاس با عناوینی مثل Nioh این مشکل مقداری آزار دهنده است.

از نقاط قوت بازی بالانس بودن قدرت شخصیت اصلی بازی است، یعنی شما نمیتوانید به سادگی همه دشمنان را بکشید، شما برای مقابله با هر نوع دشمن باید راه مقابله با آنها را فرا بگیرید مثلا برای مبارزه با دشمنانی که زره های سنگین دارند یا دشمنان شمشیر به دست حتما باید فن مختص به خودشون را استفاده کنید، که برای فرا گرفتن این فن ها حتما باید به مقر مغولها حمله کنید و فرمانده آن مقر ها را از بین ببرید.

سیستم تیراندازی با کمان بازی دارای قابلیت بولت تایم (Bullet Time) است اما خیلی المان جدید یا خلاقانه ای ندارد و شبیه به سایر بازی های این ژانر است.

بازی به شکل خیلی زیبایی مهارت محور است، یعنی شما هر چقدر تجربه بیشتر در بازی به دست بیارید هم سخت تر شکست میخورید و هم دشمنان را با تنوع بیشتری میتوانید از بین ببرید، بازی دارای سیستم مخفی کاری مناسبی است و در خیلی از ماموریت ها کاملا کارآمد است. البته همانطور که در ابتدای این مقاله گفته شد، سامورایی‌ها اعتقادی به حمله غافلگیرکننده و یا حمله از سایه‌ها نداشتند. در شروع داستان بازی هر بار که اقدام به مخفی کاری می‌کنید یا دشمنان را از پشت به قتل می‌رسانید، بازی با پخش کات سین های قشنگی حس عذاب وجدان ساکای را از اینکه شرافتش را زیر پا گذاشته، به کاربر القا می‌کند.

گوست آف سوشیما جز معدود بازی هایی است که به شکل نسبتا خوبی از تاچ‌پد کنترلر پلی استیشن استفاده میکند. هر چند در مواردی شاید باعث سردرگمی برخی از کاربران بشود، اما شاهد استفاده‌ی خلاقانه‌ای از این آپشن کنترلر پلی استیشن هستیم.

مراحل اصلی و داستانی بازی تنوع خوب و قابل قبولی دارند اما مراحل فرعی بعد از چند ساعت تجربه بازی خسته کننده خواهند شد چرا که هشتاد درصد مراحل فرعی فقط محدود به کشتن چند نفر می‌شود و تمام.

یکی از مشکلات بازی کم بودن هوش مصنوعی NPC هاست، هم دشمنان هم یار هایی که برخی مراحل را باید در کنار آنها به اتمام برسانید در مواردی هوش مصنوعی کمی دارند که مقداری به روند کلی بازی آسیب می‌رساند.

از موارد زیبا و جذاب بازی دوئل های تک به تک با دشمنان است که واقعا لذت‌بخش است، بطوری که بازی شما را مجبور میکند حداقل برای دقایقی تمام تمرکز خود را روی بازی بگذارید تا بتوانید حرف خود را شکست دهید و از آنجایی که شخصا به سختی کشیدن در بازی علاقه دارم این قسمت از بازی خیلی جذاب جلوه کرد.

بازی دارای سیستم آب و هوای پویاست که به زیبایی از نظر بصری در بازی طراحی شده است، اما این سیستم هیچ تاثیری در روند گیم‌پلی بازی ندارد که این امر از نقاط ضعف بازی است.

یکی از مشکلاتی که شیرینی تجربه بازی را مقداری کم میکند باگ های فنی گاه و بیگاه مخصوصا هنگام سوارکاری است که احتمالا در آپدیت های بعدی این مشکل برطرف خواهد شد.

یکی از مواردی که توسعه دهندگان بازی خیلی خوب و به اندازه از آن استفاده کردند سیستم درخت مهارت یا Skill Tree بازی است، یعنی شما بدون توجه به مراحل فرعی که پاداش های مهارتی یا ابزاری در اختیار شما قرار می‌دهد نمیتوانید مراحل اصلی و داستانی بازی را به راحتی به پایان برسانید. در بعضی موارد مجبورید با تمام کردن برخی مراحل فرعی ابزاری به دست بیارید که باید در مراحل داستانی از آن استفاده کنید.

از موارد جذاب بازی Stand Off است، که وقتی با تعداد زیادی از دشمنان روبرو میشید میتوانید با استفاده از Stand Off با یکی از آنها مبارزه یک به یک انجام دهید که در صوررت موفقیت هم میزان سلامتی شما بیشتر می‌شود و هم مقداری Health Core به شما داده می‌شود.

گرافیک:

بازی از نظر طراحی بصری بسیار زیباست، اما خیلی از نظر گرافیکی شبیه به بازی های آخر نسلی نیست و جای پیشرفت گرافیکی بیشتر نیز داشت ولی این بدان معنی نیست که بازی گرافیک خوبی ندارد. تنوع بصری بازی در حزیره سوشیما بسیار چشم نواز است. محیط های کوهستانی یا مزرعه های برنج و چای، جنگل هایی پر از بامبو و کلی محیط های متنوع و زیبای دیگر.

سایه زنی ها و نورپردازی بازی کاملا زیبا و جذاب طراحی شده است و تجربه جذاب و چشم نوازی از بازی ارائه می‌دهند.

یکی از موارد آزاردهنده بازی وجود کات سین های زیاد داخل بازی است که خیلی هم نیازی به این کات سین ها نبود.

طراحی چهره ها خیلی قابل مقایسه با غول های گرافیکی مثل TLOU یا Red Dead نیست اما در اندازه های خود بازی قابل توجیه است.

یکی از موارد جالب و جذاب بازی حالت کورساوا است که از نظر بصری بازی کاملا شبیه فیلم های کارگردان معروف سینما آکیرا کورساوا می‌شود و شما می‌توانید با حال و هوای سینمایی بازی را تجربه کنید.

موسیقی و صداگذاری:

وظیفه ساخت موسیقی این عنوان برعهده ایلان اشکری (Ilan Eshkeri) که تجریه کار بر روی سریال واکینگ دد هم دارد و شیگرو اومه‌بایاشی (Shigeru Umebayashi)  بود. بازی از نظر موسیقی غنی است و این موسیقی‌های زیبا باعث زیباتر شدن تجربه بازی شده اند. صداگذاری بازی هم به خوبی انجام شده و حال و هوای بازی را در حالت های مختلفی آب و هوایی با صداگذاری خوب به کاربران القا می‌کند.