واچ داگز لیجن قبل از انتشار سر و صدای زیادی به پا کرد. مانور دادن روی قابلیتهای ویژه این بازی مثل قابل بازی بودن همه NPC های بازی خیلی بلندپروازانه یه نظر میرسید. شعبه تورنتو استودیو یوبیسافت وظیفه توسعه بازی را بر عهده داشت، که هر چند در تولید یک بازی بی نقص خیلی موفق نبود، اما یکی از بهترین بازیها در این سری را توسعه داده است. بازی شاید به کیفیت حواشی که ایجاد کرد نبود اما از نظر فنی ابتکارهای خوبی را به نمایش گذاشت که باعث شده تجربه بازی خالی از لطف نباشد. برای توسعه این بازی شعب مونترال، پاریس، بخارست، کیف و استودیو یوبیسافت رفلکشنز هم به استودیو تورنتو کمک کردند. کارگردان اصلی بازی کلین هاکینگ است که سابقه کار روی عناوینی مثل Farcry ۱ & 2 و Splintercell را هم در کارنامه کاری خود دارد. با گیم پاس و نقد و بررسی بازی Watch dogs Legion همراه ما باشید.
داستان
واچ داگز لیجن داستان لندن را در آستانه سقوط روایت میکند. شعبه DedSec لندن متوجه بمبگذاری در شهر میشود و یکی از اپراتورهای جاسوس خود را برای خنثی کردن بمب به محل میفرستد. بعد از شکست در خنثی کردن بمب DedSec بوسیله نیروهای مسلحی مورد حمله قرار میگیرد و تقریبا از بین میرود. پس از سقوط DedSec کشته شدن هزاران نفر در جریان بمبگذاری لندن، یک سازمان خصوصی نظامی به نام Albion کنترل شهر و وظیفه تامین امنیت شهر را بر عهده میگیرد. حالا شما باید بعنوان یکی از بازماندگان DedSec هم دوباره امنیت شهر را برعده بگیرید و هم با همراه کردن مردم، علیه Albion قیام کنید.
بعلت وجود شخصیتهای زیاد در بازی شاید نباید توقعی در زمینه شخصیتپردازی ها داشته باشیم، اما این امر دقیقا یکی از نقاط ضعف بازی در زمینه داستانی است. اینکه بازی یک شخصیت واحد برای روایت داستان ندارد، شاید به نوعی نقطه ضعف بازی محسوب شود. این نبود یک پرتاگونیست شاید باعث جذاب تر شدن و متنوع تر شدن بخش گیم پلی بازی شود اما به داستان بازی لطمه بزرگی زده، به عبارتی بهتر است بگوئیم بازی توانایی زیادی در همراه کردن مخاطب ندارد. لیجن شاید یکی از ضعیفترین نسخههای این سری بازی در زمینه داستانی باشد چرا که نسخههای قبلی بازی داستانی به مراتب بهتر از لیجن داشتند.
همین نبود یک شخصیت واحد برای روایت داستان باعث شده ما فراز و نشیبهای زیادی را در داستان بازی شاهد نباشیم و عملا قوصهای شخصیتی خیلی زیادی در بازی نمیبینیم. نبود داستان اصلی و جذاب باعث شده تا بازیکنان از تجربه حدودا ده ساعته از بازی خیلی اشتیاقی برای ادامه آن نداشته باشند. شروع بازی از نظر داستانی شروع خوب و جذابی به نظر میرسید اما در ادامه این جذابیت کاهش مییابد و به نوعی روند ادامه داستان خسته کنندهتر میشود.
یوبیسافت اما به جزئیات در این بخش توجه خوبی داشته، به طوری که شاید یک کار خاص شما در بازی در روند جذب کردن یک شخص بعنوان یکی از اعضای تیم DedSec خلل ایجاد کند. مثلا اگر شما در یک درگیری کسی را به قتل برسانید، در ادامه شاید با یکی از دوستان و یا با از اعضای خانواده او روبرو شوید که به خاطر همان کار شما امکان جذب آنها در DedSec وجود نخواهد داشت. این جزئیات شاید تا حدودی عملکرد متوسط بازی در ارائه یک داستان را پوشش دهد اما توانایی درگیر کردن مخاطب را ندارند.
شما علاوه بر گروه Albion در طول بازی با گروههای دیگری روبهرو خواهید شد که هر کدام اهداف خود را دارند و برای فتح لندن دست به هرکاری میزنند، این عامل باعث میشود شما در طول بازی تلاش کنید که اعضایی از این گروهها هم بعنوان اپراتور در تیم خود جذب کنید تا با استفاده از پوشش آنها بتوانید برخی مراحل را راحتتر پشت سر بگذارید.
داستان بازی با اینکه نتوانست شخصیتپردازی درستی از پرتاگونیستهای خود ارائه دهد اما با پرداخت مناسب آنتاگونیستها تا حدودی توانست این نقطه ضعف خود را پوشش دهد. البته هم چنان برقراری ارتباط با آنتاگونیستهای بازی هم کار سختی است اما نسبت به پرداخت سایر شخصیتهای بازی در وضعیت بهتری قرار دارند. شاید مقداری تمرکز بیشتر روی داستان بازی ایده خوبی را در اختیار توسعه دهندگان قرار میداد تا بازی را از نظر داستانی غنیتر بکند اما متاسفانه این اتفاق رخ نداده است.
گیم پلی
سری بازیهای واچ داگز همواره به خاطر داشتن جهانی بزرگ و پویا مشکلات زیادی در زمینه گیم پلی داشتند. اینکه شما بتوانید هر دستگاه الکترونیکی موجود در بازی را هک کنید و از آن به نفع خود استفاده کنید، ایده بلندپروازانهای بود که یوبیسافت از شروع ساخت اولین نسخه در سر داشت، اما خب مشکلات زیادی که بازی در بخش گیم پلی داشت باعث شد یوبیسافت تلاش برای ساخت نسخه دوم این سری را آغاز کند.
خوشبختانه بازی در زمینه گیم پلی مشکل خاصی ندارد، گیم پلی بازی در این نسخه از نسخههای قبلی بهتر و روان تر است. یکی از معضلاتی که بازی در نسخههای اول و دوم از آن رنج میبرد، کنترل سخت وسایل نقیله و روان نبودن رانندگی در بازی بود، که خوشبختانه در لیجن این مشکل تا حدودی حل شده و شما خیلی بهتر و روانتر میتوانید در لندن مدرن رانندگی کنید.
یکی از المانهایی که خیلی به جذابیت بازی کمک کرد و توسعهدهندگان بازی هم خیلی روی آن مانور تبلیغاتی دادن، قابل بازی بودن NPC هاست. یعنی هر شخصیتی که در طول بازی میبینید میتواند قهرمان بازی شما باشد. برای این کار لازم است یک سری ماموریتهایی که به شما محول میکنند را با موفقیت پشت سر بگذارید. یکی از جذابیتهای این بخش این است که هر شخصیت قابلیت ویژه و منحصر بفرد خود را دارد و هرچه این قابلیتها بهتر و کارآمدتر باشند جذب آن شخص هم سختتر خواهد بود، بدین ترتیب میتوان گفت بازی تعادل خوبی در زمینه گیم پلی ارائه داده است.
واچ داگز لیجن اما در زمینه گیمپلی بدون مشکل نیست. بزرگترین مشکل این عنوان هوش مصنوعی پایین NPC هاست. در مواردی که مشغول مخفیکاری هستید این هوش مصنوعی پایین کاملا آزاردهنده نشان میدهد. گان پلی نهچندان جذاب و متنوع هم از نقاط ضعف این بازی به حساب میآید.
شما در لیجن میتوانید هر چیزی را هک کنید و این یکی از عواملی است که باعث زیباتر شدن تجربه بازی و تنوع در بخش گیم پلی بازی شده است. اینکه میتوانید Drone یا پهباد ها را هک کنید و از آنها در جهت رسیدن به اهداف خود استفاده کنید واقعا کارآمد است، این پهبادها هم در بازی تنوع خوبی دارند و هر کدام ویژگی منحصر به خود را دارند.
یکی از بزرگترین مزیتهای بازی مراحل فرعی داخل آن است. این مراحل هم از نظر کیفیت و هم از نظر کمیت در بالاترین استانداردها هستند، و این امر باعث شده که بازی ارزش تکرار بالایی داشته باشد. شما در هر بخش از نقشه بازی یک سری مراحل فرعی خواهید داشت که میتوانید با انجام دادن این مراحل اپراتورهایی با ویژگیهای خیلی خوب و مفید به تیم خود اضافه کنید.
شما در طول بازی میتوانید امتیازهایی تحت عنوان Tech Point را جمع کنید که کاری شبیه به Skill Tree در سایر بازیها انجام میدهد که البته نه جزئیات زیادی دارد و نه ویژگیهای جذابی را به بازی شما اضافه میکند(به غیر از یکی دو مورد). به نوعی این ویژگی فقط برای خالی نبودن عریضه داخل بازی قرار گرفته است که بود و نبود آن تفاوت زیادی را در بازی ایجاد نمیکرد.
علاوه بر جذاب نبودن بخش گان پلی بازی مبارزات تن به تن بازی هم خیلی جذاب و مورد پسند نیست و برای یک بازی سوم شخص با جهانی به وسعت لندن شاید توقع بیشتری از کل بخش فایتینگ بازی داشتیم که متاسفانه این توقع برآورده نمیشود.
از بخشهایی که میتوان گفت واچ داگز در آن خوب کار کرده تعامل خوب با محیط بازی است، همانطور که در نقد و بررسی بازی Watch dogs Legion گفتیم، عملکرد شما تاثیر مستقیم روی روابطتان با سایر NPC ها دارد که به نوعی یک جهش خوب برای بازیهای یوبیسافت به حساب میآید. آنها میتوانند از این ویژگی که به نوعی نوپا است و خلاقانه به نظر میرسد در سایر بازیهای خود استفاده کنند و آنرا بهبود ببخشند.
بازی دارای سیستم آب و هوای پویاست و معمولا شاهد لندنی بارانی هستیم که به مراتب از نظر بصری زیباتر است، اما از نظر فنی تغییرات آب و هوایی هیچ تغییری در روند بازی شما ایجاد نمیکند.
گرافیک
واچ داگز از نظر بصری لندن زیبایی را به تصویر کشیده است. شهری که علاوه بر المانهای مدرن همچنان با اصالت است. لیجن در طراحی شهری پویا و زیبا خوب عمل کرده است و بازی از نظر بصری مشکلی ندارد. در ابتدای انتشار بازی شاهد باگهای گرافیکی هم بودیم که رفته رفته با ارائه آپدیتهایی این باگها برطرف شدند و تجربه پایدارتری از بازی را شاهد بودیم.
ماشینهای بازی از برندهای معروف لایسنس نشدهاند، اما طراحی و تنوع خوبی دارند و هم از نظر بصری و هم از نظر گیمپلی تجربه جالبی را در اختیار بازیکنان قرار میدهند. شاید بخش تصادفهای بازی پرجزئیات و دقیق طراحی نشده باشد اما واقعا مورد آزاردهندهای بهنظر نمیرسد.
البته ناگفته نماند بازی در زمان انتشار مشکلات زیادی در زمینه گرافیک فنی داشت، از جمله این مشکلات افت فرم ریت و دیر لود شدن بافتها بود که توسعهدهندگان با ارائه آپدیتهایی توانستند این مشکلات را تا حدود زیادی برطرف کنند، و از آنجایی که نقد و بررسی بازی Watch dogs Legion روی آخرین آپدیت بازی نوشته شده است، مشکلات آزاردهندهای را در این بخش قابل ذکر ندانستیم.
محیطهای بازی هم متنوع هستند که میتوانند تا ساعتها مخاطب را سرگرم کنند و کاری کنند که تجربه بازی برای بازیکنان خسته کننده نباشد. واچ داگز لیجن به واسطه ایده نو و جذابی که ارائه کرده است باید از نظر توجه به جزئیات هم خوب عمل کند که خوشبختانه در این نسخه بر خلاف نسخههای قبل این توجه به جزئیات را به بهترین شکل ممکن در بازی جلوه داده، از طراحی Drone ها گرفته تا ماشینها و شخصیتهای بازی.
موسیقی و صداگذاری
بازی از نظر موسیقی و صداگذاری سطح بالا و قابل قبولی از خود به نمایش گذاشت. موسیقی بازی میتواند شما را در هر شرایطی از بازی با حال و هوای بازی و داستان همراه کند و تجربه شیرینتری را در اختیار شما قرار بدهد.
یکی از موارد پرداختن به جزئیات در این نسخه بخش صداگذاری است. با توجه به بزرگی جهان بازی و شخصیتهای پرتعداد آن شاید کار صداگذاری و دوبله شخصیتها سخت و طاقت فرسا به نظر میرسید، اما یوبیسافت به بهترین شکل ممکن توانست از پس از صداگذاری شخصیتها بر بیاد. هر شخصیتی که در بازی وجود دارد علاوه بر داستان متفاوت، صدا و دوبله متفاوتی دارد که از این جهت بازی به بهترین شکل ممکن عمل کرده است و شخصیتها را با استفاده از لهجه و یا تکه کلامهایی که در طول بازی به کار میبرند منحصر به فرد کرده است.
شما میتوانید پس از مطالعه نقد و بررسی بازی Watch dogs Legion نسبت به خرید این بازی از فروشگاه اینترنتی گیم پاس برای همهی پلتفرمهای موجود اقدام فرمایید.